کشورهای جهان سوم دموکراسی را به شیوه خود عمل میکنند نه آنگونه که باید باشد. گاهی یادمان میرود که این تغییرات مدیریتی برای چیست. گاهی یادمان می رود وقتی با شعاری در انتخابات حاضر شدیم، در صورت پیروزی، آن شعار به وعده تبدیل میشود. یعنی مردم به ما رای دادند تا به شعارمان (=وعده) عمل کنید.
در کشورهای توسعه نیافته، برندگان انتخابات به جای عمل به وعدهها، آنچنان رفتن قبلیها را پررنگ میکنند که انگار خواسته مردم فقط رفتن قبلیها بود و انگار اینها بودند که قبلیها را کنار گذاشتند و نه تلاش و اراده مردم!
رفتن قبلیها یک گام بود برای تحقق خواستهها. اگر کسی بگوید برندگان میتوانند وعدهها (تخصصگرایی، برنامهمحوری، پاکدستی و مبارزه با فساد) را با هر مدیری اجرا کنند باید گفت:
1- رای مردم، فقط سلبی نبود. یعنی خواسته آنها این نبود که تنها یکعده بروند؛ که اگر اینطور بود، به افراد یک جریان خاص رای نمیدادند. مردم میخواستند یکعده بیایند. آنها چیزهایی میخواستند که مدیران قبلی نتوانسته بودند تامین کنند.
2- اجرای برخی وعدهها از عهده توان و یا باور برخی خارج است. مثلا بعضی اصلا اعتقادی به شهر انسانگرا ندارند. آنها کارها را انجام میدهند اما نه آنطور که علم و مردم باور دارند؛ نتیجهاش را بارها دیدهایم!
3- وفادارهایِ امتحان پسداده، بهترند؛ آنها که پس از سالها مشقت، تفکرشان به قدرت رسیده، برای اثبات حقانیت خود و جریان فکریشان هم که شده کار را دلسوزانهتر و با وسواس بیشتری انجام میدهند. چرا که همچنان به رای مردم نیاز خواهند داشت.
4- ازدیاد نیرو، نشانه خودکفایی نیست؛ هر جریان فکری برای پیشبرد اهدافش و قولها و وعدهها نیازمند متخصصان همفکر و همجهت است. اگر کسی فکر میکند تمام متخصصان، از قبل در نهادهایشان حاضرند، در اشتباه است. بعنوان مثال، آیا فکر میکنید نهاد شهرداری که نیروهایش در چند سال اخیر، از ده هزار به شصت هزار رسیده، صرفا متخصصان را جذب کرده است؟ اگر اینطور است پس چرا شعار تخصصگرایی سر دادیم؟ چرا اینقدر قالیباف و مدیرانش تخطئه شدند؟ در دولت هم اگر وضع مملکت آنقدرها که میگفتیم بد بود، چرا همچنان دولتمردان قبلی رئیسند؟!
منطقه 22، دقیقا یک شهردار اصلاحطلب حقیقی میخواست
منطقه 22 قرار بود به الگوی توسعه پایدار شهری تبدیل شود اما امروز به یکی از پرچالشترین مناطق ۲۲ گانه تهران تبدیل شده است. از نهادهای خاص تا مراکز خاصتر، در اعماق این منطقه نفوذ کردهاند و هر روز بلندمرتبههایِ غیر قانونی، بالا و بالاتر میرود و نفس تهران را بند میآورد. چه کسی جز آن که مجهز به قوانین، تجربه و سواد شهری است میتواند در مقابل بیقانونی و باندهای ذینفوذ بایستد؟ چه کسی جز آن که در رفتار سالیانش امتحان اصلاحطلبی و مبارزه با فساد را پس داده میتواند جمعی از مدیران پاکدست را تشکیل دهد یا تربیت کند؟ برای همین بود که اینقدر روی انتصابات تاکید داشتیم. دکتر علی نوذرپور را از مدتها پیش که متخصصان شهری آینده را شناسایی و رصد میکردیم میشناسم؛ از معدود انتصابات مثبت شهرداری است که میتوانست بار بزرگتری از مدیریت شهری را بردارد اما بهرحال مدیریت منطقه پر چالش 22 هم نقطه آغاز خوبی است برای ساختن نظام فسادناپذیر شهری.
سخن پایانی:
معنای اصلاحطلبی، ماندن و پای فشردن بر اصول است نه عروس هزار داماد شدن.
تاریخ دیدار صمیمی: اول آذر 1396