چند وقتی است در شبگردیهای شهری به این فکر میکنم که چرا همه کاری میکنیم و در ظاهر پیروز هم میشویم، اما در نهایت، یکسری فُسیل مثل #اختاپوس بر مصادر مدیریتی چنبره میزنند؟ وقتی هم که فریاد میزنیم "جوانگرایی"! میگردند در بین دختران و پسران خودشان، "ژن خوب" پیدا میکنند و برایشان حُکم میزنند و می گویند از این پس انقلاب به دست نسل بعد افتاد! البته که خودشان هم کنار نمیروند بلکه همان ژیگولها را آجر زیر پایشان میکنند تا بالاتر روند.
خلاصه پس از تأمل بسیار به نتایجی رسیدم که بهتر است شما را هم شریک کنم؛
ما نمیتوانیم به مصادری دست یابیم چون:
خانهمان در نیاوران و جماران نیست؛
نسل ما از دیوار سفارت امریکا، عربستان و غیره (بخصوص و غیره) بالا نرفت!
ما جنگ را به تاخیر نیانداختیم؛
ما در جریان مذاکرات مک فارلین قرار نگرفتیم که بخواهیم لو بدهیم؛
مهدی هاشمی برای ما فقط یک بازیگر بوده!
با "دار و دستههای نیویورکی" هیچ نسبتی نداریم
در قتلهای زنجیرهای، نه سر بودیم، نه وسط و نه ته؛
ما نسبت به دو فوریتی قانون مطبوعات .. اصلا یادمان نیست چه نظری داشتیم!
روزنامهها را ما نبستیم
با شیشه نوشابه میانه خوبی نداریم!
ما حساس به مننژیت بوده، هستیم و خواهیم بود؛
ما نهایت وامی که از بانک گرفتهایم 5تا10تومان بوده که یا برای راهاندازی نشریه و سایت بوده و یا برای ازدواج؛
ما را از اول ابتدایی تفکیک کردند تا خوب درس بخوانیم. انواع کلاسهای مذهبی و فرهنگی رفتیم (باورتان میشود مثلا بنده حداقل بیست جزء از قرآن را حفظ کردم؟)، بیشترین دانشگاههای دنیا را برایمان ساختند تا یار خوبی برای امام زمان باشیم؛ منتهی تاکید کردند که معلوم نیست کی میآید!
وقتی هم که از انتظار خسته شدیم و یا آمدیم بگوییم فسادهایتان تابلو است و با دولت #موعود نمیخواند، با مشت و لگد بر سر و صورتمان کوفتند. به طور کل، راستها میزنند و چپها که دیگر دست بزن ندارند، اصلا بازی نمیدهند. ما ماندهایم و احساس #اضافی بودن در این #برزخِ_دو_انقلاب!
همنسل عزیز من؛ خوب گوش کن:
احمد جنتی به پایان سلام نخواهد داد؛
محمدعلی نجفی عوض نخواهد شد؛
حسن روحانی همینه که هست؛
عارف از ژن خوبش کاملا راضی است؛
از خاتمی 75ساله بیش از اینها نباید توقع داشت؛
از مرحوم موسوی اردبیلی نباید انتظار داشت قبل از رفتن، از ریاست دانشگاه #استعفا دهد؛
از دولتی که وزرایش امنیتی است نباید انتظار داشت دانشگاهها امنیتی نباشند؛
از شهرداری که خودش #سفارشی آمده نباید انتظار داشت به رأی مردم توجه کند؛
..
پس؛ این ما هستیم که باید عوض شویم
بیایید خودمان بسازیم. امروز نوبت ما نیست. چون نمیدهند. اما فردا نوبت ماست چون دیگر نیستند که بدهند یا ندهند.
خودمان را تجهیز کنیم. در گذشته و اختلاف اینان نمانیم. آینده را بر محور #قانون بسازیم نه هیچ مدار دیگری. به دین و عقیده هم احترام بگذاریم. دیدید یک لحظه جوگیری و اشغال سفارت، مجبورمان کرد چهل سال تاوان دهیم؟ تاوان را من و شما که هیچ کاره بودیم و هیچوقت هم در سفره انقلاب ننشستیم دادیم، نه آن همسر فلان مسئول که در بازدید از منطقه زلزلهزده، برای صبحانه #میگو سفارش میدهد!
همنسل عزیز من؛
در دنیایی که شادی ما زیر ناامیدی دارد لِه میشود، شما را امیدوار میکنم:
ما شادیِ آزادی #خرمشهر هستیم؛
ما شادی ایران-استرالیا هستیم؛
ما شادی دوم خرداد هستیم؛
ما اقلیت افسرده شکستناپذیریم؛
ما عصبانی نیستیم؛
ما بیشماریم؛
ما فریادی هستیم که:
عالیه عالیه، جای ندا خالیه؛
سرنوشت، عادل است. به خودمان ایمان بیاوریم.
عزیز من؛ شهردار 66ساله تهران و انتصابات اشرافگرایانهاش را به حال خود واگذار که چند صباحی بیش نیست. از او چه انتظار، وقتی روز دانشجو، منتقدانش را #بلاک میکند؟
احمد جنتی 91ساله چند شغله را به حال خود واگذار؛
ولایتی چند ده شغله را به حال خود واگذار؛
یزدی را که نمیدانم در جلسات سالی یک بار خبرگان رهبری میتواند پشت میز بنشیند یا نه، به حال خود واگذار؛
اگر هنوز منتظرید خاتمی که پیش از هر انتخابات از #حصر بیرون میآید، تکلیف ما و نسلهای بعد از ما را تعیین کند، بدانید کشور همچنان بر این پاشنه خواهد چرخید.
فکر هم نکنید این یادداشت را من خلق کردم؛ نخیر، بقول استاد کیارستمی عزیز:
"واقعیت قبل از من و دور از چشم من جریان داشته و دارد و من تنها شانس ثبت این واقعیت را پیدا کردهام. من در بوجود آوردنش دخالت داشتهام اما در جزئیات آن نقشی نداشتم!".
در پایان و برای این که بدانید همه راهها را رفتهایم مثال کوچکی میزنم:
به شهردار تهران بسیار اصرار کردم که با #جوانان_فعال_شهری که بسیار تلاش کردند تا او شهردار شود، دیدار کند اما او فقط #بلاک کرد. مثل #روحانی.
#باید_ببازی تا پیروز شوی.
پس ابتدا امیدتان را به اینان ببازید. آنموقع است که ما پیروز خواهیم شد.
راستی؛ فیلم "دار و دستههای نیویورکی" را ببینید.